براي تو نوشتن هميشه شيرين ترين كار دنياست ...... اگر كلمات ياري كنند.....
پسر مامان امروز 16 ماه و 5 روزه است ........
11 تا دندون داره و فكر كنم اين روزا در گير اون دوازدهمي و سيزدهمي است ....
پسرم قدت شده 80
وزنت بزنم به تخته 600/10
همين كه سالمي براي دنياي من و بابايي كافيه .......و هميشه خدا رو شاكريم
ماشالله ... هزار ماشالله ......ديگه كلمات زيادي رو ميگي و دايره لغاتت خيلي بيشتر شده ولي هيچ كلمه اي به اندازه گفتن " لعيا " و به ندرتا" مامان منو خوشحال نميكنه .....
جونم برات بگه كلي هم باسواد شدي و اين روزا خيلي با كتابات و بقول خودت درسات مشغولي....... هر روز همه كتاباتو دوره ميكني ...... صداي بعضي حيوونا رو در مياري .... اداي بعضي هاشونو ....
آخه پسرم تا دست يكي كتاب مي بينه زود ميگه ...." من درس "
ارادت خاصي به دمپايي پيدا كردي ..... صبح كه از خواب پا ميشي اول دمپايي هاتو مي پوشي ... راستي يادم باشه يه عكسي از دمپايي هات بذارم خيلي باحالن ....
عاشق آب بازي هستي ........ هر روز بلا استثنا اب بازي داريم ....... به قول خودت " آب بيزي "
راستي از تاب بازي هم خيلي خوشت مي ياد يا همون " تاب بيزي "
علاقه خاصي به مامان جونات داري ..... اين روزا كه آنا يه خورده ناخوش احواله ... همش سراغشو مي گيري ..... واي كه چه پسر مهربوني دارم ....... عزيزمه....
عاشق بابا مهدي هستي ....... چقدر باهاش ذوق ميكني ..... واي كه بابايي چه برنامه هايي واسه آينده پسري داره..... خوش بحالت برسام جون
ديگه بگم از خاله ها ........ يا از عمه ها........خلاصه يكي يدونه همه شدي ، خاله جونا و عمه جونا واقعا" عاشقتن ......
بابا جونات هم كه صميمي ترين دوستاتن ... چه لحظه اي گرمي با هاشون داري ....
دوست دارم اون قدر بزرگ و بالنده شي كه هممون بهت افتخار كنيم ..مثل الان كه يكي يدونه همه مونی ... هرجا كه مي ريم غريب و آشنا يه دل نه صد دل عاشق شيرين كاريات ميشن...... تا هميشه يكي يدونه بمون .... بي همتايي و بي همتا خواهي بود.... برسام عزيزم موفقيتت ، تو لحظه لحظه زندگي آرزوي تك تكمونه ..... دوس دارم هميشه مثل اين روزات تيز و زبل و باهوش و سرحال ببينمت ..... عزيزم .